آیا جانبی شدن مغز انسان ارتباطی با بقا دارد؟ آیا مغز انسان به دو قسمت تقسیم شده است به دلیل یک هدف اساسی برای بقا یا این تقسیمبندی نقش تعیینکنندهای در بهبود عملکرد مغزی به منظور انطباق با محیط دارد؟ آیا میتوانیم تطابق و هماهنگی بین تقسیمات مغزی و ساختار محیط را مشاهده کنیم؟
به وضوح در هستی، پیدا کردن تقارن قابل مشاهده است. بررسی اعضای بدن موجودات نشان میدهد که بسیاری از بخشهای آن در الگوهای جفت یا متقارن ترتیب یافتهاند. اگر به دقت به طبیعت نگاه کنیم، این تقارن را در سازوکار جهان و طبیعت نیز مشاهده خواهیم کرد.
مغز با تمامی پیچیدگیهای خود به دو بخش تقسیم میشود و از قاعده تقارن پیروی میکند. مغز به لوبهای مختلف تقسیم میشود و در داخل هر لوب، مناطق خاصی وجود دارد که مسئولیت انجام عملکردهای ویژه را بر عهده دارند. اما نکته حائز اهمیت این است که جانبی شدن عملکرد مغز، تقارن را زیر سؤال میبرد. به این معنا که تمام عملکردهای مغز به نواحی جداگانه اختصاص دارد، نه اینکه کل مغز همه وظایف را بهطور همزمان انجام دهد.
تاریخچه کشف جانبیسازی مغز
جانبی شدن مغز بهعنوان یک واحد عصبی اصلی در سازماندهی مغز انسان، موضوعی است که از دوران قدیم مورد توجه بوده است. این پدیده بهعنوان یکی از مفاهیم اساسی در زمینه مطالعات عصبشناختی، بهویژه در ناحیه بروکا، منجر به پیشرفتهای چشمگیر در این حوزه شده است.
ناحیه بروکا که در لوب فرونتال چپ قرار دارد، در تولید زبان نقش دارد. آسیب به این ناحیه منجر به آفازی بروکا میشود؛ اختلالی که با مشکل در تولید گفتار مشخص میشود. در سال ۱۸۶۵، تحقیقات پل بروکا در زمینه مرکز زبان در مغز، باعث تحولی اساسی در علم عصبشناسی شد. نکته جالب درباره ناحیه زبان در مغز این است که بهصورت نامتقارن عمل میکند و برخلاف الگوی متقارن بدن، از قاعده تقارن پیروی نمیکند.
بررسیهای بروکا نشان داد که افرادی با آسیب در ناحیه چپ پیشانی، در تولید زبان دچار مشکل میشوند. این یافته، زمینهساز کشف عملکرد نامتقارن نواحی مغزی و شکلگیری مطالعات نوین در علوم اعصاب شد.
جانبیسازی مغز چیست و چگونه عمل میکند؟
جانبیسازی به معنای تخصصیافتگی نواحی مغز در انجام وظایف خاص و مستقل از یکدیگر است. به جای آنکه هر بخش از مغز تمامی عملکردها را بهطور همزمان انجام دهد، وظایف مشخصی بین نواحی مختلف تقسیم شده است.
برای مثال، نیمکره چپ مغز میزبان نواحی زبانی مانند بروکا و ورنیکه است، در حالی که نیمکره راست در عملکردهایی چون درک فضایی و شناخت چهرهها فعالتر است. این تقسیم عملکرد به مغز اجازه میدهد تا وظایف را با دقت و تمرکز بیشتر انجام دهد.
اهمیت جانبیسازی
پردازش زبان بهطور عمده در نیمکره چپ مغز انجام میشود و نیمکره راست نقش کمتری در این حوزه دارد. این پدیده، یعنی جانبیسازی مغز، مزایایی مهم دارد. یکی از مهمترین آنها، افزایش سرعت واکنش مغز در مواجهه با محرکهاست.
وقتی عملکردها بین بخشهای مغز تقسیم میشود، هر ناحیه میتواند سریعتر و مؤثرتر به وظیفهاش پاسخ دهد. در شرایط حیاتی، این مزیت میتواند نقشی اساسی در بقا ایفا کند. برای مثال، هنگام مکالمه تلفنی در خیابان، جانبیسازی به ما کمک میکند همزمان هم با تلفن صحبت کنیم و هم مراقب خطرات محیط باشیم.
نقش تکامل در پیدایش مغز نامتقارن
پاسخ قطعی به این پرسش که چرا مغز نامتقارن عمل میکند، دشوار است؛ اما بسیاری از دانشمندان این ویژگی را نتیجه فرآیند تکامل میدانند. مغز انسان مانند سایر موجودات در طی میلیونها سال تکامل، ویژگیهای جانبیسازی را کسب کرده تا بقا و سازگاری بیشتری با محیط پیدا کند.
در شرایط اضطراری، جانبی بودن مغز این امکان را فراهم میکند که هر نیمکره مسئول یک وظیفه خاص باشد. این تقسیم کار موجب افزایش کارایی و انعطافپذیری مغز در شرایط پیچیده و بحرانی میشود.
پرندگان و مغز جانبی
تحقیقات نشان دادهاند که پرندگانی مانند کبوتر هنگام دانه خوردن، اغلب از چشم راست (و نیمکره چپ) خود استفاده میکنند. زمانی که چشم راست پوشیده شود، دقت و سرعت واکنش آنها کاهش مییابد. این پدیده نشان میدهد که جانبیسازی مغز، نهتنها در انسان بلکه در حیوانات نیز مزیت عملکردی دارد.
در مورد جوجهها، بررسیها نشان داده است که آنها در تخم به گونهای قرار میگیرند که تنها یکی از چشمهایشان نور دریافت میکند. چشمی که نور میبیند، پس از تولد عملکرد غالب را پیدا میکند و در پردازش دیداری و انتخاب غذا نقش بیشتری دارد.
در آزمایشی که در محیط تاریک انجام شد، جوجههایی که نور ندیده بودند، در مواجهه با خطرات و انتخاب غذا دچار مشکل شدند. این تفاوت، اهمیت جانبیسازی و نورگیری پیش از تولد را در رشد و بقا نشان میدهد.
جانبیسازی مغز، راهی برای بقا در جهانی متقارن
در جهانی که اصول تقارن در آن غالب است، جانبی شدن مغز بهعنوان یک پدیده غیرمتقارن، نه تنها از نظر علمی جذاب است بلکه نقشی کلیدی در بقا، سازگاری با محیط و افزایش کارایی ذهنی ایفا میکند.
مطالعه جانبیسازی مغز، نهتنها شناخت ما از عملکرد مغز را گسترش میدهد، بلکه نشاندهنده سازگاری حیرتانگیز موجودات زنده با نیازهای محیطی در مسیر تکامل است.